- همه /
- مقاله /
- عرفان معاصر
شادی و رضایت درونی
1399/01/11
چکیده
کسی میتواند به رضایت و شادیِ درون برسد که خودش را از شر وابستگیهای دنیوی رها کرده باشد. فردی را در نظر بگیرید که خیلی چیزها دارد، اما به آنها وابستگی ندارد. فرد دیگری هم هست که از دار دنیا تنها یکچیز دارد و به همان یکچیز وابستگی شدید دارد.
.jpg)
در آموزه های آیین بودایی و عرفان خودمان، گفته شده مردمی که خوشحال و شاد هستند، دنیای درون خود را ساخته اند، اما مردمی که ناراحت و اندوهگین هستند، دنیای بیرون یا یک عامل بیرونی را مقصر می دانند.
خیلی از ما فکر می کنیم، وقتی حالمان خوب باشد یعنی به هماهنگی با خودمان رسیدیم و می توانیم استعدادهای درونی خودمان را شکوفا کرده و یک زندگی آرام، موفق و سعادتمند را تجربه کنیم. اما حال خوب همه آن چیزی نیست که لازمه داشته باشیم. چون حال خوب معمولا لحظه ای و کوتاه مدت هست و ما به عنوان انسان همیشه بین وضعیت های غم، اندوه، شادی و حال خوب در نوسان هستیم. شادی و حال خوب یکی از پایه های زندگی در وضعیت طبیعی است. یعنی ما لازمه تمرین و پشتکار داشته باشیم تا به وضعیت طبیعی بین ذهن و جسم مان دست پیدا کنیم. به این وضعیت طبیعی که برسیم، شادی و حال خوب هم به دنبال آن می آید. چیزی که در شمنیزم سرخپوستی به آن تعادل بین سوی چپ و راست میگویند. یا بین ذهن و جسم از یک طرف با کالبد اختری.
تعادل بین سوی چپ و راست موقعی صورت میگیرد که با ما عمیق ترین لایه های وجودمان آشتی برقرار کنیم. با خود واقعی که پیوند برقرار کردیم، شادی و خرسندی و حال خوب را به جهان و اطرافیان باز می تابانیم. یعنی نیازی نیست که به دنبال شادی و حال خوب از اینجا به آنجا برویم و مثلا برنامه ریزی برای جهانگردی یا دیدن اماکن مقدس را داشته باشیم. این حال خوب همانطوری که گفتیم دست یابی به وضعیت طبیعی خودمان است.
ذن بودیست ها یک مفهوم عمیق و جالب دارند که در فرهنگ عرفانی ما هم نمونه هایی از آن داریم. وقتی خود مقدس یا واقعی ما همراه و در درون ماست، پس برای برقراری پیوند با خود واقعی مان به جای سفرهای خسته کننده و جستجوهای بیهوده، می توانیم در وضعیت مراقبه و مدیتیشن قرار بگیریم و بیداری درونی را تجربه کنیم. بیداری که باعث شکوفایی استعدادها و پتانسیل های درونی شده و در همه حال شادی و حال خوب را برای ما به ارمغان می آورد. پس چه بهتر که قبل از جهانگردی و سفر به دنیای بیرون، به درون خودمان سفر کنیم و جهانی از امکانات و استعدادهای نهفته را کشف کنیم که راکد و بلااستفاده مانده است.
در عین تنگدستی در عیش کوش و مستی..
کسی میتواند به رضایت و شادیِ درون برسد که خودش را از شر وابستگیهای دنیوی رها کرده باشد. فردی را در نظر بگیرید که خیلی چیزها دارد، اما به آنها وابستگی ندارد. فرد دیگری هم هست که از دار دنیا تنها یکچیز دارد و به همان یکچیز وابستگی شدید دارد.
در هر جایگاه و منزلت اجتماعی که هستیم، برای شادی، محبت و عشقورزی تلاش کنیم. هر چقدر درون شادتری داشته باشیم به مرکز انتشار امواج شادیبخش که خدا یا کائنات باشد، بیشتر نزدیک میشویم و پیوند عمیقتری با او برقرار میکنیم. این پیوند که برقرار شد، گدا هم که باشیم، کیمیای سعادت را خدا به ما ارزانی میدارد که همان شادی درون و رضایت قلبی است. رضایت و شادی درونی که نداشته باشیم، همه¬ی دنیا را هم به ما بدهند باز هم احساس کمبود داریم.
«مصطفی نصیری»
نظرات 
برای ثبت نظر باید عضو باشید.
اینجا ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید
وارد سامانه شوید.