- همه /
- مقاله /
- عرفان معاصر
ترجمه متن های منتشر نشده تایشا آبلار
1399/09/24
چکیده
یادداشت نویسنده
در کار قبلیام گذر ساحران، توصیف کردم که توسط زنی به نام کلارا مندز با سنت ساحران آشنا شدهام. او به گروهی از ساحران به رهبری دونخوان ماتوس تعلق داشت. آموزش من تحت سرپرستی وی از دو بخش تشکیل شده بود
در کار قبلیام گذر ساحران، توصیف کردم که توسط زنی به نام کلارا مندز با سنت ساحران آشنا شدهام. او به گروهی از ساحران به رهبری دونخوان ماتوس تعلق داشت. آموزش من تحت سرپرستی وی از دو بخش تشکیل شده بود

ترجمهای که خدمت دوستان ارائه میشود, نسخه خام و اولیه ترجمه متن اصلی است. به دلیل اشتیاق علاقهمندان به آثار کاستاندا و گروهش, همزمان که ترجمه فصل به فصل کتاب جدید تایشا آبلار را انجام میدهم, متن ترجمه شده را هم در سایت و کانال تلگرامیام منتشر میکنم. با پایان یافتن ترجمه کل کتاب, بازبینی و ویراستاری آن را انجام خواهم داد. پس در نظر داشته باشید که این ترجمه چون بازبینی نشده, ممکن است ایراداتی داشته باشد. برای همین خوشحال میشوم اگر اشکالی در متن ترجمه شده دیدید, پیشنهاد و انتقاد خودتان را مطرح کنید تا قبل از انتشار نسخه اصلی کل کتاب, اصلاح و ویرایش صورت گیرد.
پیشنهاد و انتقادات خودتان را به آیدی ادمین کانال تلگرام ارسال کنید:
یادداشت نویسنده
در کار قبلیام گذر ساحران، توصیف کردم که توسط زنی به نام کلارا مندز با سنت ساحران آشنا شدهام. او به گروهی از ساحران به رهبری دونخوان ماتوس تعلق داشت. آموزش من تحت سرپرستی وی از دو بخش تشکیل شده بود: نخست، ناچار شدم با استفاده از یک روش تنفس, انرژی به دام افتاده گذشته را از طریق مرور دوباره کل زندگیام بازیابی کنم. سپس، یک سری حرکات جادویی و حالتهایی که برای تقویت کالبد انرژی یا دو برابر شدن آن طراحی شده بودند، به من یاد دادند. پس از یک تلاش ناموفق برای ملاقات با سایر اعضای گروه دونخوان و از طریق دستکاری عمدی ادراک که به عنوان گذر ساحران نامیده میشود، دستورالعملهای بیشتری به من داده شد تا انرژی بدن خود را تثبیت کنم. به همین منظور، ماههای زیادی را در یک خانه درختی، واقع در بیشهای مقابل خانه کلارا گذراندم. این مرحله از آموزش من با سرپرستی امیلیتو هدایت شد. او مرا وادار به مرور دوباره کرد و از من خواست تا تکنیکهای مشاهده خاصی را انجام دهم؛ همچنین مهارتهای درختنوردی، پیادهروی و رویا دیدن مرا اصلاح کرد که در آن زمان برای درک تمامیت من بود.
هنگامی که کالبد انرژی من با یک پیکربندی ادراکی جدید یعنی موجود جدیدی در جهان آشنا شد، امیلیتو پیشنهاد کرد که برای ادامه تحصیلات آکادمیک خود به لسآنجلس برگردم. او به من اطمینان داد که این امر برای ایجاد تعادل در سوی چپ و سوی راست وجود من ضروری است.
برگردان کتاب متن های منتشر نشده تایشا آبلار
فصل اول: معنای زندگی
فصل دوم: نوگالس
فصل سوم: سانتا آنا
برگردان کتاب متن های منتشر نشده تایشا آبلار
فصل اول: معنای زندگی
فصل دوم: نوگالس
فصل سوم: سانتا آنا
فصل هفتم: ایستگاه ویکام
فصل هشتم: مهمانی
فصل نهم: ماسکهای پاسکولا
فصل دهم: رقص های پاسکولا
فصل یازدهم: پاکسازی جسم و روح با گلپر
فصل نهم: ماسکهای پاسکولا
فصل دهم: رقص های پاسکولا
فصل یازدهم: پاکسازی جسم و روح با گلپر
فصل دوازدهم: رویای کلاغ
فصل سیزدهم: مکانهای اقتدار
فصل چهاردهم: مهمانهایی از بهشت
فصل پانزدهم: کالبد انرژی
فصل شانزدهم: عدم
فصل های بعدی بعد از ترجمه همینجا قرار داده میشوند.
فصل پانزدهم: کالبد انرژی
فصل شانزدهم: عدم
فصل های بعدی بعد از ترجمه همینجا قرار داده میشوند.
نظرات 
برای ثبت نظر باید عضو باشید.
اینجا ثبت نام کنید یا اگر عضو هستید
وارد سامانه شوید.